قربانیان خاموش و جای خالی آموزش های خودمراقبتی در مدارس
به گزارش حقوق و قضا حادثه آزارجنسی چند دانش آموز در کلاس تقویتی توسط معلم مرد در یکی از شهرستان های استان خراسان جنوبی با اینکه ˮاولینˮ نبوده اما اگر مرهمی از جنس «آگاهی» و توجه به همه ابعاد تربیت، بر این زخم به چرک نشسته گذارده نشود، ˮآخرینˮ هم نخواهد بود.
به گزارش حقوق و قضا به نقل از ایسنا، «خشونت»، «تنبیه بدنی»، «آزار جنسی» و «خودکشی» از آن دست کلیدواژه هایی هستند که هرازچندگاهی اخباری از وقوع آنها در مدارس گوشه و کنار نه فقط کشور ما بلکه در دنیا، در رسانه های اجتماعی دست به دست می چرخد.
فارغ از این که بروز حتی یک حادثه با مضامین فوق، برای نظام تعلیم و تربیت کشورمان که معلمان شریف و خدومش از درجه اعتبار اجتماعی بالایی در بین مردم برخوردار می باشند، ناخوشایند است؛ اما نمی توان آنرا امری فراگیر و شایع در کشور دانست.
این اتفاقات زنگ خطری را در گوش برنامه ریزان نظام تربیتی و آموزشی به صدا در می آورد و هشدار می دهد که باید برای آموزش، آگاهی و صیانت از سلامت روح، روان و جسم دانش آموزان برنامه های جدی پیشگیرانه، مدون و اجرا کرد، باید به فکر ارتقای «آگاهی والدین دانش آموزان» بود و در کنار اینها «پایش سلامت روان معلمان» مورد توجه ویژه قرار گیرد.
در این میان بنظر می رسد عدم کفایت آموزش های پیشگیرانه و خصوصاً تربیت و آگاهی دهی به دانش آموزان برای مواجهه صحیح با موقعیت های پرخطر ـ به مثابه حلقه مفقوده نظام تعلیم و تربیت کشور ـ هچنان قربانی می گیرد و از آن سو همچنان با والدینی مواجهیم که نسبت به قواعد، مناسبات و ضوابط آموزش در مدارس اشراف لازم را ندارند و هوشیار نیستند.
هرچند روز گذشته رییس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، به پیگیری پنج ماهه، برخورد با فرد خاطی و تحویل وی به مراجع قضایی آگاهی داده و اعلام نموده است که «کلیه برنامه ها در مدرسه و تحت نظارت عوامل اجرائی و همراهی والدین به انجام می رسد و برگزاری چنین کلاس هایی تحت عنوان کلاس خصوصی مورد تایید نیست»، اما نمی توان نقش و مسئولیت این وزارتخانه را در افزایش دانش و آگاهی دانش آموزان، نظارت بر عملکرد معلمان و مدارس و همین طور تامین مشاور و برقراری نظام جامع ارزیابی سلامت روان نادیده گرفت.
دکتر محمدرضا سهیلی صوفیانی، روانشناس خانواده و مدرس رسمی کشوری انجمن اولیاء و مربیان آموزش و پرورش در همین زمینه به ایسنا اظهار داشت: وقتی ما از سلامت روانی یک انسان صحبت می نماییم بهتر است به ابعاد مختلف آن توجه کنیم؛ یکی از این ابعاد سلامت، سلامت جسمانی است که در مدارس با برنامه هایی که توسط برنامه ریزان آموزشی و تربیتی طراحی می شود تا حدودی هرچند نه به قدر کفایت، اجرا می شود اما بعد دیگر سلامت که همان سلامت روان و سلامت جنسی مغفول مانده و آنچنان که باید و شاید، در دایره توجه نیست.
وی ادامه داد: یک دانش آموز از مقطع پیش دبستانی تا آن زمان که فارغ التحصیل و به عنوان یک فرد بزرگسال و متعهد که می خواهد خانواده تشکیل بدهد، وارد جامعه می شود باید به جهت استواری و آرامش و امنیت خود و خانواده اش از آموزش های لازم در حیطه تربیتی بهره مند شود نه آنکه فقط به بعد آموزشی زندگی وی پرداخته شود.
این روانشناس خانواده با اعلان اینکه در حقیقت سلامت جسمی، جنسی و روانی به مثابه سه ضلع یک مثلث و مکمل یکدیگر هستند اظهار داشت: وقتی سلامت جنسی به خطر می افتد، بطور قطع دیگر ابعاد سلامت هم تحت تأثیر قرارگرفته و گرفتار لطمه می شود. ضمن آنکه پس از وقوع چنین حوادثی، بازسازی روانی فرد لطمه دیده چالش اصلی برای روان درمانگرها و متخصصان حوزه روان خواهد بود.
ضرورت آموزش و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان متناسب با سن و مراحل رشدی آنها
سهیلی ضمن تاکید بر ضرورت آموزش و تربیت جنسی به کودکان و نوجوانان متناسب با سن و مراحل رشدی که طی می کنند اظهار داشت: هدف ارائه این اطلاعات و دانش، تامین سلامت جنسی، روانی و اجتماعی و تعالی بخشی به فرد و بقای نسل است و رویکرد اصلی در این آموزش ها باید شناخت هویت جنسی باشد. همین طور باید در این آموزش ها به تکالیف دینی مربوطه هم توجه ویژه صورت گیرد.
انتقاد از کمبود نیروی مشاور در مدارس
وی با اشاره به این که در دهه ۸۰ گاهی شاهد اجرای برنامه های آموزشی و مشاوره ای در مدارس بمنظور پیش گیری از بروز بیماری هایی چون ایدز بودیم که در دهه ۹۰ کمرنگ تر شد اظهار داشت: پروتکلهای آموزش های سلامت جنسی دانش آموزان در برنامه های آموزش وپرورش گنجانده شده است و شاید یک علت عدم اجرای آنرا بتوان کمبود نیروی مشاور متخصص در مدارس دانست. ساعت هایی که برای مشاوره در مدارس اختصاص می دهند متناسب با رشد تعداد دانش آموزان در مقاطع مختلف نیست و حتی در دو مقطع تحصیلی مشاوری حضور ندارد و اگر هم هست چون تعداد دانش آموز زیاد است نمی تواند چنین برنامه هایی را اجرا نماید.
این استاد دانشگاه فرهنگیان افزود: به همین خاطر لازم است برنامه های مقطعی چندماهه عملیاتی شود تا به عنوان یک اصل در برنامه های راهبردی هر مدیر مدرسه گنجانده شود. متأسفانه در دوسال اخیر به سبب کرونا و آموزش های مجازی اجرای چنین برنامه هایی در مدارس با چالش هایی مواجه بوده است.
جای خالی سنجش سلامت روان معلمان، قبل و حین خدمت
سهیلی درباره جایگاه سلامت روان معلمان در نظام آموزشی نیز اظهار داشت: از معلمان هنگام ورود به شغل معلمی باید آزمون سلامت روان گرفته شود. بنده در مصاحبه دانشجو معلمان جدید حضور دارم و شخصاً آنچه برایم اهمیت دارد سلامت روان و آرامشی است که فرد هنگام مصاحبه دارد؛ اما در مجموع جای سنجش سلامت روان معلمان قبل و حین خدمت، خالی است و امیدوار هستم روزی فرابرسد که تست های ادواری در این زمینه داشته باشیم.
وی ادامه داد: در اقشار مختلف جامعه، مشاوره روان شناختی برای کارمندان جزو الزامات است. آموزش وپرورش با وجود مشاوران در مدارس برنامه مدونی برای سنجش سلامت روان معلمان ندارد. پیشنهاد بنده به مشاوران و برنامه ریزان نظام آموزشی این است که می توان از مشاوران مدارس خواست تا یک روز در هفته را به بررسی های روان شناختی همکاران اختصاص دهند و پرونده سلامت روان برای معلمان، مدیران و معاونان مدارس تدارک دیده شود.
لزوم ارتقای سطح دانش و آگاهی والدین برای آموزش خودمراقبتی به فرزندان
این مدرس دوره های فراگیر ضمن خدمت فرهنگیان همین طور بر ضرورت ارتقای سطح دانش و آگاهی والدین تاکید و اظهار نمود: این مهم باید بوسیله تشکیل کلاس های آموزش خانواده برای کنترل، نظارت و تمرکز روی سلامت فرزندان صورت گیرد. در کلاس های آموزش خانواده، باید والدین شیوه های صحیح حفاظت جنسی را یاد بگیرند و به فرزندانشان در قالب برنامه های پنهان، آموزش غیرمستقیم عرضه کنند. لازم است آموزش خانواده ها جزو برنامه های الزامی برای تمام والدین قرار بگیرد و خودمراقبتی و تربیت جنسی جزو برنامه های اولویت دار مدارس در برنامه های آموزش خانواده باشد.
پیشگیری، رسیدگی و درمان؛ سه رکن مواجهه با لطمه های اجتماعی
عباس فرجی، روانشناس و کارشناس حوزه آموزش وپرورش نیز با اشاره به این که خبری که اخیراً منتشرشده اتفاق جدیدی نیست و قبل از این نیز با مسائلی ازاین دست روبه رو بوده ایم که نمونه بارزش، حادثه دبیرستان معین بود اظهار نمود: اما چند نکته را باید در پیدایش چنین مسئله ای مدنظر قرارداد. ابتدابه ساکن، روش ها، قوانین و قواعدی است که آموزش وپرورش باید برای جلوگیری از اتفاقاتی ازاین دست اتخاذ کند.
وی ادامه داد: اغلب وقتی تحلیل و گزارشی در باب چنین لطمه ها و حوادثی تهیه می شود بیشتر روی آگاهی دانش آموزان و والدین تمرکز می شود و بعد به نظام آموزشی و کارکردهای آن می پردازند. البته این امر صحیح است، اما باید در نظر داشت که وقتی والدین، فرزند خودشان را به مدرسه می سپارند، پیش فرضشان این است که نظام آموزشی از سلامت کافی برخوردارست و می تواند از فرزندشان مراقبت می کند. لاجرم به گمان بنده، باید از نظام آموزشی شروع نماییم و ببینیم چه تمهیداتی را برای کاهش چنین حوادثی در نظر گرفته اند.
فرجی با اعلان اینکه اگر نگاه کلی به وضعیت آموزش وپرورش بیندازیم در می یابیم که نظام جامعی درباب تربیت جنسی کودکان و نوجوان و درعین حال قوانین بازدارنده و سخت گیرانه ای برای برخورد با خاطیان در چنین مواردی وجود ندارد و یا اگر وجود دارد کفایت نمی کند اظهار داشت: بسیار لازم است که بچه ها بدانند اگر چنین اتفاقی افتاد چه طور می توانند از خودشان محافظت کنند و چه کانال های ارتباطی در این خصوص وجود دارد.
این مشاور و روانشناس در آموزش و پرورش با طرح این پرسش که چرا جسته وگریخته شاهد بروز چنین اتفاقاتی هستیم عنوان کرد: یک علت این است که تمرکز آموزش و پرورش در پروسه جذب معلمان بیشتر بر روی تخصص آنها است و بحث تعهد معلمان ذیل همان تخصص قرار می گیرد و به این معنا نظام غربالگری که بتواند سلامت روان معلمان را سنجش کند وجود ندارد و یا اگر وجود دارد در حد یک مصاحبه بسیار ساده و کوتاه است. پس نیاز است نظام جامعی برای سنجش سلامت روان معلمان هم ایجاد شود.
فرجی با اعلان اینکه آموزش وپرورش نتوانسته از حیث تربیتی و پرورشی ورود خوبی به مسائلی از این دست داشته باشد اظهار نمود: پیشگیری، بسیار اهمیت دارد. باید آموزش های لازم دراین باره به دانش آموزان داده شود. معلم ها نیز باید آموزش ببینند. وقتی گزینش می نماییم حتما باید روش های بسیار پیشرفته تری برای جذب معلمان ازنظر سلامت روان داشته باشیم و متخصصان امر باید ورود کنند.
این مشاور و روانشناس در آموزش و پرورش افزود: مطابق نظرسنجی ها آموزش و پرورش و معلمان بالاترین میزان اعتماد را در جامعه دارند و برای صیانت و حفظ این جایگاه و اعتبار آموزش و پرورش باید از ابتدا موضوع پیشگیری را در دستور کار خودش قرار دهد و جلوی بروز این حوادث را بگیرد. دومین گام این است که پروتکل هایی برای «رسیدگی» به این موارد اتخاذ کند.آموزش وپرورش باید نیروهای خودش را دراین زمینه آموزش دهد تا بتوانند در این مواقع با افکار عمومی روبه رو شوند.
فرجی اضافه کرد: سومین گام برخورداری و به کار بستن پروتکلهای «درمان» است که حتما باید مدنظر آموزش پرورش باشد. بدین سبب پیشگیری، رسیدگی و درمان سه رکن مواجهه با لطمه های اجتماعی هستند.
این مشاور و روانشناس در آموزش و پرورش با اعلان اینکه لطمه های ناشی از چنین اتفاقاتی گاه تا آخر عمر همراه فرد می ماند و چه بسا اگر بموقع درمان نشود می تواند مهلک هم باشد اظهار داشت: سامانه ای به نام "نماد" (نظام مراقبت اجتماعی دانش آموزان) داریم که کارهای مفیدی پیرامون آن انجام شده و سامانه خوبی است، ولی آن چنان که باید شاهد بهره برداری لازم از آن نیستیم.
وی ادامه داد: سامانه نماد مخصوص موارد مشابه و هر نوع بزهی است که در سطح مدارس رخ می دهد. اطلاعات مربوط باید در سامانه نماد ثبت و تجمیع شود تا اطلس روانی آموزش و پرورش در هرسال ترسیم شود و آموزش وپرورش بتواند برای از بین بردن چنین لطمه هایی دستورالعمل های نظام مندی اتخاذ کند، اما متاسفانه یکپارچه عمل نمی گردد و با بی نظمی های خاصی در آموزش وپرورش مواجهیم. باید بسیار نظام مند و دقیق عمل کرده و از تبعات و لطمه های احتمالی بکاهیم.
منبع: judcms.ir
مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب